مهندس ایذه ای، به آرزویش رسید، هافبک قرمزی که ناگهان آبی شد

به گزارش مجله سرگرمی، در 12 آذر 61 پسربچه ای در ایذه به جهان آمد که از همان 3، 4 سالگی عشق و علاقه اش به فوتبال مثال زدنی بود. پسر بچه ریز اندامی که هیچ چیز به اندازه توپ فوتبال برایش اهمیت نداشت. خانواده او هم مثل خیلی های دیگر وقتی می دیدند فرزندشان از فوتبال بازی کردن لذت می برد، ذوق می کردند و از تکنیک و شوت های او به وجد می آمدند اما فکر نمی کردند روزی او بتواند یک فوتبالیست حرفه ای و مشهور گردد. ایمان مبعلی کم کم که به دوره نوجوانی رسید، به خاطر درس خواندن با مخالفت خانواده اش برای فوتبال بازی کردن روبرو می شد اما او نمی توانست از عشق خود دست بکشید. ایمان از همان زمان، عاشق تیم رم و توتی بود و سعی می کرد بازی های این تیم را دنبال کند. کمی بعد او عاشق کاشته های دیوید بکهام شد و سعی می کرد مثل او به توپ ضربه بزند. بازی های ایمان مبعلی در محله شان معروف شده بود. او کم کم به تیم آنزان ایذه رفت و از آنجا بود که به فولاد خوزستان رسید. زمانی که باشگاه فولاد در شهرهای مختلف خوزستان به دنبال کشف استعدادها بود.

مهندس ایذه ای، به آرزویش رسید، هافبک قرمزی که ناگهان آبی شد

البته در همان ابتدا که ایمان مبعلی به فولاد رسید، حرف و حدیث های زیادی در خصوص دلیل حضور او در این تیم به گوش می رسید و اینکه یک سری مسئولان سفارش کردند که ایمان به فولاد برسد اما به همه ثابت شد که او فقط بر اساس توانایی هایش به فولاد خوزستان رسید. ایمان مبعلی در سال 79 و وقتی که 18 سال بیشتر نداشت توانست به تیم بزرگسالان و اصلی فولاد خوزستان برسد. عملکرد ایمان مبعلی در میانه میدان باعث شد خیلی زود مورد تعریف و تمجید قرار بگیرد. ایمان مبعلی دیگر به یک بازیکن ثابت و اصلی در تیم فولاد تبدیل شده بود که همه روی بازی های زیبایش و البته شوت های دقیق او حساب باز نموده بودند.

عملکرد ایمان مبعلی آنقدر خوب بود که خیلی زود به او لقب مهندس دادند. مهندسی که در میانه زمین با تکنیک نابش و البته شوت های زیبا به موفقیت تیمش و البته زیبایی بازی یاری زیادی می کرد. مبعلی خیلی زود هم به تیم ملی رسید و توانست در آنجا هم خودی نشان دهد. او با تیم ایران در بازی های آسیایی 2002 (1381) توانست به قهرمانی برسد تا اولین خاطره شیرین ورزشی در ذهنش نقش ببندد. ایمان مبعلی آرزوهای بزرگ دیگری را در ذهن داشت که خبر رسید به دلیل اینکه مشمول خدمت سربازی شده، نمی تواند در فولاد خوزستان به کار خود ادامه دهد.

مبعلی به دلیل اینکه حدود 6 ماه دیرتر خود را به نظام وظیفه معرفی کرد، برای گذراندن خدمت سربازی اش دچار مشکل شد و نمی توانست در تیم های نظامی لیگ برتر به کار خود ادامه دهد. به همین دلیل با وجود اینکه بازیکن ملی پوش بود، به لیگ یک و تیم نیروی زمینی منتقل شد. گفته می گردد مبعلی در این تیم نه تنها پولی نمی گرفت، بلکه در خوابگاه سربازان هم اقامت داشت. با این حال، او هیچ اعتراضی به این مساله نداشت و بهترین بازی ها را برای نیروی زمینی انجام داد. بعد از آن و وقتی کارت پایان خدمت ایمان مبعلی صادر شد، او به فولاد خوزستان برگشت تا نشان دهد حضور در لیگ یک نه تنها باعث نشد، افت کند بلکه حتی پیشرفت هم نموده.

ایمان با فولاد کار خود را ادامه داد که در سال 84، کوشش او و دیگر ملی پوشان فولاد خوزستان از جمله ابراهیم میرزاپور، حسین کعبی، محمد علوی، علی بداوی و جلال کاملی مفرد باعث شد قرمزپوشان اهوازی بتوانند جام قهرمانی را به دست بیاوردند و در چهارمین دوره لیگ برتر قهرمان شوند. این قهرمانی باعث شد تیم های داخلی و خارجی زیادی به سراغ بازیکنان فولاد خوزستان بیایند که ایمان مبعلی خواستار بهتر و بیشتری داشت. مبعلی در سال 84 با مبلغ بسیار بالایی به الشباب امارات پیوست. در ابتدا مادر مبعلی تحمل این دوری را نداشت و نمی خواست اجازه بدهد پسر آرام و صبورش به امارات برود اما دیگر خواهر و برادرها که پیشرفت مبعلی را در این اتفاق می دیدند، پایان توانستند مادر را قانع نمایند که ایمان به الشباب برود.

ایمان مبعلی در الشباب خیلی خوب درخشید و توانست در همان سال های ابتدایی محبوبیت زیادی در این تیم به دست بیاورد. مبعلی در مقطعی هم در الشباب با جواد کاظمیان و مهرداد اولادی هم تیمی بود که بعد از آن، به الوصل و النصر رفت. یک مصدومیت از ناحیه کمر باعث شد او دیگر نتواند آنطور که باید و شاید در النصر کار کند. البته همچنان تیم های اماراتی خواستار او بودند که ایمان تصمیم گرفت به ایران برگردد. او در ابتدا خیلی دوست داشت در پرسپولیس بازی کند و حتی از سوی مدیرعامل باشگاه هم با پیشنهاد خوبی برای حضور در تیم قرمز پایتخت روبرو شد اما ظاهرا علی دایی سرمربی وقت پرسپولیس، علاقه چندانی به حضور مبعلی در تیمش نداشت. در همان سال ها شایعه های زیادی در این مورد به وجود آمد که دایی به خاطر خطایی که مبعلی در بازی سوپرجام صبا و فولاد روی او انجام داده بود، اجازه نداد او به پرسپولیس برود اما مبعلی هیچ وقت چنین چیزی را باور نکرد یا نمی خواست باور کند.

او در همان سال با پیشنهاد استقلال هم روبرو شد که با مشورت با پژمان منتظری به استقلال رفت. ایمان مبعلی در استقلال آنقدر با تعصب و خوب بازی می کرد که خیلی زود در دل طرفداران آبی جا باز کرد. این حضور در استقلال زیاد طولانی نشد که او باز هم به امارات برگشت و راهی الشارجه شد. آنجا بود که روزهای اوج ایمان مبعلی به پایان رسید. مبعلی در الشارجه تنها 8 بازی انجام داد و خیلی زود به ایران برگشت. او راهی پیکان شد اما در آنجا با عبدا... ویسی به مشکل خورد. اگرچه این مساله طولانی نشد اما بدشانسی باعث شد تیمش به لیگ دسته پایین تر سقوط کند. از آنجا هم با ویسی راهی استقلال خوزستان شد که بازی های خوبش باز هم به چشم آمد تا در نیم فصل به استقلال تهران برگردد و به این تیم در لیگ قهرمانان آسیا یاری کند. در این تیم نمایش خوبی داشت اما نتوانست بماند. نکته جالب این است که او برای فصل بعد از نفت تهران پیشنهاد داشت. از تیمی که علی دایی راهنمایی آن را به عهده داشت. البته مبعلی قبلا هم در زمانی که دایی سرمربی تیم ملی بود یک بار به اردو دعوت شده بود اما فرصت بازی پیدا نکرد. به هر حال نفت تهران جایی بود که مبعلی می توانست تمام دلخوری ها را از دل دایی پاک کند. او در آنجا هم خیلی خوب کار کرد و خیلی زود به یکی از بهترین بازیکنان دایی تبدیل شد. مبعلی در نفت تهران هم بدشانسی آورد و فینال جام حذفی را به دلیل مصدومیت از دست داد اما شاهد قهرمانی تیمش بود.

همین مصدومیت باعث شد خیلی زود بحث خداحافظی ایمان مبعلی پیش بیاید. البته مبعلی در نیم فصل همان سالی که در نفت تهران حضور داشت به دلیل مسائل اقتصادی، قصد داشت از فوتبال خداحافظی کند اما با مخالفت علی دایی روبرو شد. البته بعدها گفته شد تصمیم مبعلی برای خداحافظی جدی نبود و فقط در اعتراض به مسائل اقتصادی آن صحبت ها را بیان و خیلی زود آن را تکذیب کرد اما بعد از آن، وقتی جام حذفی به پایان رسید، این بار جدی تر از قبل خبر رسید او می خواهد از فوتبال خداحافظی کند. شاید تصمیم مبعلی در آن مقطع کاملا جدی بود اما ظاهرا نتوانست با خود کنار بیاید و کفش هایش را آویزان کند. به همین دلیل اظهار داشت باز هم می خواهد بازی کند که این بار به فولاد خوزستان برگشت. ظاهرا در صحبتی که در همان ابتدا با سیروس پورموسوی سرمربی وقت فولاد خوزستان داشت، قرار بود سال اول در این تیم بازی و در کنار آن در مسائل فنی هم به کادرفنی یاری کند و در سال دوم دستیار پورموسوی گردد.

همه چیز طبق قول و قرارها پیش می رفت که مبعلی باز هم نتوانست از فوتبال خداحافظی کند. او می خواست بازی کند و در مستطیل سبز حضور داشته باشد که این فصل بعد از اینکه چند هفته از لیگ گذشته بود با پیشنهاد داریوش یزدی برای حضور در استقلال خوزستان روبرو شد. مبعلی می دانست شرایط در استقلال خوزستان خوب نیست اما می خواست فقط بازی کند. او تا نیم فصل هم با مسائل زیاد این تیم کنار آمد که با پیشنهاد فولاد خوزستان برای دستیاری افشین قطبی روبرو شد. در آن مقطع هم مسئولان باشگاه استقلال خوزستان فقط به یک شرط با این مساله می توانستند موافقت نمایند و آن هم بازی نکردن مبعلی در فولاد بود. کنار آمدن با این شرط سخت بود اما مبعلی تا الان به بازی کردن ادامه داد تا در فولاد خوزستان یا استقلال تهران رسما از فوتبال خداحافظی کند.

این فرصت پایان به او رسید تا در بازی 2 تیم محبوبش یعنی فولاد و استقلال، این کار را انجام دهد. البته مبعلی وارد زمین نشد اما به خاطر اینکه دیگر تمام تمرکزش را روی مربیگری بگذارد، قبل از آغاز این بازی، بالاخره در مراسمی نمادین، رسما از فوتبال خداحافظی کرد. همانطور که آرزویش را داشت. خاطره انگیز و در کمال احترام.

9-1

foroshgahak.ir: فروشگاه کوچک | مجله آموزشی سیستم های مدیریت فروش

منبع: ایران ورزشی
انتشار: 7 اردیبهشت 1401 بروزرسانی: 7 اردیبهشت 1401 گردآورنده: kurdeblog.ir شناسه مطلب: 14031

به "مهندس ایذه ای، به آرزویش رسید، هافبک قرمزی که ناگهان آبی شد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "مهندس ایذه ای، به آرزویش رسید، هافبک قرمزی که ناگهان آبی شد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید